ضامن آهو |
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.... وقتی وسط سلام بغض گلوتو میگیره احساس میکنی آقا یه نگاه تو چشات میکنه
با همون مهربونیش دست رو سرت میکشه آرومت میکنه ... خوش بحال اونایی که اینقدر بی تابی میکنن دل رئوف حضرت طاقت نمیاره دیگه اونا رو تو آغوشش میکشه آرومشون میکنه........ کیه رفته مشهد امام رو ندیده؟ کی میتونه بگه رفتم و ندیدم ؟ محاله ... اونم امام رضا مگه مهمون نوازتر از اون میبینی ؟ قبل از اینکه مشهد برسی میاد استقبالت . کیه که چشماش به ضریح خورده و جمال حضرت رو ندیده؟ مگه میشه ؟ جواب سلام که واجبه چطور سلامش کردی و جواب نشنیدی اون که جواب داد تو حواست کجا بود؟ چه صفایی داره وقتی آماده بشی برای حرم آروم آروم به نشانه احترام راه بری سرتو بندازی پایین وگرنه اینقدر عجله داری که دوست داری عین کبوتراش پرواز کنی بشینی رو گنبد طلا .. با هر قدم دلت تندتر میزنه . میرسی به در حرم معنویت بهت غالب میشه در حرم رو میبوسی یه قدم میری جلوتر چشات که به گنبد نورانیش میفته بی تاب میشی سرتو خم میکنی سلام میکنی ... صدای زمزمه زائرا رو میشنوی یه سری کنار باب المراد نشستن منتظر شفای مریضشون هستن ... تو هم دلتو ببند به ضریح مگه نمیخوای این دل مریض هم شفا بگیره مگه نمیخوای این دل پر معصیت با یه نگاه آقا پاک بشه دلی که جای هر کس و ناکس نیست دلی که بهت دادن گفتن پاک نگهش میداری جای خداست ... چقدر بهش بی توجهی کردی چقدر با گناه سیاهش کردی به حضرت بگو دستم از همه جا کوتاهه گفتن بیا پیش غریب الغربا منم اومدم اینجا یه عنایتی کن آقا اگه دلت شکست یعنی اذن دخول رو گرفتی . جلوتر میری هر چی به ضریح مبارک نزدیکتر میشی سر وصداها بیشتر میشه سر وصدایی که دوستش داری زمزمه ایی که برات آشناست همراه درد دلای مردم صدای بال ملائک هم شنیده میشه ........یه غم سنگینی رو دلت میشینه یه بغضی که نمیدونی چرا هر وقت به ضریح نزدیک میشی گلوتو میگیره یه حالی که شاید ناشی از غربت سلطان و شاه خراسان هست فقط یه جورا دوست داری سر رو شونه امام بذاری و تا صبح قیامت اشک بریزی .. به اوج بی نیازی میرسی دیگه هیچی نمیخوای از همه جا بریده شدی یه سبکی و یه احساس پاک یه آزادی از قفس بدن یه عروج از فضای پست دنیا ... شاید ساعتها بگذره و تو حس نکنی نمیدونی کجا داری سیر میکنی کجا داری میری یا بهتره بگم کجا دارن تو رو میبرن فقط اونقدر روحت شفاف شده که یه چیزایی میبینی که قبلا نمیدیدی....... .........یه دنیا شرمندگی یه دنیا خجالت از حریم کسی که دعوتت کرد و بهش قول میدی آدم بشی ولی وقتی برمیگردی ... چقدر ادعاهای ما زیاده چقدر بوی ریا از کارامون میاد یه کار کوچولو میکنیم دوست داریم به همه بگیم من فلانم من چنانم با اخلاص خداحافظی ابدی کردیم!!! و دیدار به قیامت گفتیم با خودمون عهد بستیم هر جوری هست مانع ظهور بشیم فقط الکی الکی ادعا میکنیم منتظریم عاشقیم محبیم ... به کوچکترین بهانه ها دل همدیگه رو میشکونیم زود قضاوت میکنیم و تهمت میزنیم همدیگه رو وادار به دشمنی میکنیم حتی حرفای به ظاهر خداجویانه ما عمقش ریا و خودپسندی شده دوست داریم به همه بگیم ما عقل کلیم همه باید مثل ما بشن به هر کسی رسیدیم از خودمون گفتیم و گفتیم نشون دادیم خیلی به فکر اسلامیم و در واقع هیچ و پوچیم ... آخه چه بلایی سر ما اومده ؟ این خصلتها در شیعه علی چکار میکنه؟ جای این رذایل دل یه بچه شیعه که نیست .... دلم بدجوری پره از اونایی که فکر میکردم ..... ولش کن بیخیال . خودمم دست کم ندارم!!! فردا که مولای ما ظهور کرد باید بهش جواب بدیم که چرا با کارامون هم فرج رو عقب انداختیم هم دل حضرت رو شکوندیم اونهم چجوری هی ادعا کردیم ما جزو ملائک مقربیم اونایی که تازه از مشهد برگشتن اگه یه ذره هم عوض نشدن زیارتشون بی اثر بود مشهد رفتن که فقط دیدن ضریح و چند قطره اشک نیست حرم یعنی تحول یعنی عوض شدن یعنی حداقل یه قدم بالا رفتن ... زائر رضا دلت هوای مشهد نکرده ؟ دوست نداری دوباره دیوونگی کنی جلوی حرمش ؟ از خود بیخود بشی و رضا رضا کنی اونجا دیگه بهونه واسه اشک ریختن نیست راحت راحت یه گوشه میشینی و هر چی تو دلته خالی میکنی .. صفایی داره که جای دیگه پیدا نمیشه . خوش بحال اونایی که همیشه حال و هوای مشهد و حرم تو دل اوناست خوش بحال اونایی که دائم زمزمه زوار امام تو گوششونه . نماز که میخونن روحشون پر میکشه اونجا ... نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|